خس

پربیننده ترین مطالب

جای خالی

سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۳:۳۲ ب.ظ

انگار همین دیشب بود که همگی خانه ی آقاجون جمع شده بودیم و انار می خوردیم و خواهرم با شوق غزل های حافظ را می خواند. انگار همین دیشب بود که زن دایی، سرحال سرحال نشسته بود کنار دایی و هردو به خواهرم گوش می دادند که داشت تعبیر فالشان را می گفت. غزلش یادم نیست ولی یادم است که خواهرم رو به دایی می گفت: دنیا حسابی برایتان سخت گرفته است، خیلی سخت و خیلی سخت؛ و ما همگی خیلی بی خیال و خیلی خوشحال بودیم و تخمه می شکستیم.

اصلا انگار نه انگار که یک سال گذشته و انگار نه انگار که زن دایی دیگر نیست و شب یلدای امسال حتما خیلی غم انگیز خواهد بود...

  • فاطمه فاطمی

نظرات  (۳)

خیلی سخت است..خیلی
:'((
  • قلم بانو
  • سلام
    چقدر دردناک
    چقدر سخت
    چقدر...
  • .:.چراغ .:.
  • خدا بیامرزدشان.
    جای خالی رفتگان، توی جمع های خانوادگی هیچ وقت پر نمی شه...
    پاسخ:
    :'(

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">