حراست
يكشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۵۰ ب.ظ
گفت: فعلا که ظاهرتان خوب است و چادری. باید دید چند ترم دیگر چگونه اینجا حاضر می شوید!
گفتم: آخر این هم شد حرف که شما در اولین برخوردتان با ما می گویید؟!
گفت: از روی تجربه حرف می زنم. چند وقت دیگر به خودت هم ثابت می شود که راست می گفتم.
این را گفت و شاید ته دلش آرزو کرد، چند ترم دیگر من با ظاهری متفاوت در دفترش حاضر شوم و مثل آن دوتا دختر مفلوک توی دفترش، زیر تعهدنامه را امضا کنم و به او تحویل دهم. و او همین طور به زیاد شدن و روی هم تلبار شدن تعهدنامه ها نگاه کند و به خود ببالد.
پ.ن: من از اینکه دو طرف چادرم را دستم بگیرم و با انگشت اشاره، آن را زیر صورتم محکم نگه دارم؛ لذت می برم. چند ترم دیگر که سهل است، تا آخر عمر این لذت را با هیچ چیز دیگر عوض نمی کنم.
- ۹۳/۰۹/۰۲